عشق تو قضای آسمانست


عشق تو قضای آسمانست

عشق تو قضای آسمانست


وصل تو بقای جاودانست

وصل تو بقای جاودانست
وصل تو بقای جاودانست
آسیب غم تو در زمانه
آسیب غم تو در زمانه
آسیب غم تو در زمانه
دور از تو بلای ناگهانست
دور از تو بلای ناگهانست
دور از تو بلای ناگهانست
دستم نرسد همی به شادی
دستم نرسد همی به شادی
دستم نرسد همی به شادی
تا پای غم تو در میانست
تا پای غم تو در میانست
تا پای غم تو در میانست
در زاویهای چین زلفت
در زاویهای چین زلفت
در زاویهای چین زلفت
صد خردهٔ عشق در میانست
صد خردهٔ عشق در میانست
صد خردهٔ عشق در میانست
این قاعده گر چنین بماند
این قاعده گر چنین بماند
این قاعده گر چنین بماند
بنیاد خرابی جهانست
بنیاد خرابی جهانست
بنیاد خرابی جهانست
با حسن تو در نوالهٔ چرخ
با حسن تو در نوالهٔ چرخ
با حسن تو در نوالهٔ چرخ
رخسارهٔ ماه استخوانست
رخسارهٔ ماه استخوانست
رخسارهٔ ماه استخوانست
وز عافیتی چنین مروح
وز عافیتی چنین مروح
وز عافیتی چنین مروح
در عشق تو عمر بس گرانست
در عشق تو عمر بس گرانست
در عشق تو عمر بس گرانست
با آنکه نشان نمی توان داد
با آنکه نشان نمی توان داد
با آنکه نشان نمی توان داد
کز وصل تو در جهان نشانست
کز وصل تو در جهان نشانست
کز وصل تو در جهان نشانست
دل در غم انتظار خون شد
دل در غم انتظار خون شد
دل در غم انتظار خون شد
بیچاره هنوز در گمانست
بیچاره هنوز در گمانست
بیچاره هنوز در گمانست
گفتم که به تحفه پیش وعده اش
گفتم که به تحفه پیش وعده اش
گفتم که به تحفه پیش وعده اش
جان می نهم ار سخن در آنست
جان می نهم ار سخن در آنست
جان می نهم ار سخن در آنست
دل گفت که بر در قبولش
دل گفت که بر در قبولش
دل گفت که بر در قبولش
هرچه آن نرود به دست جانست
هرچه آن نرود به دست جانست
هرچه آن نرود به دست جانست
بازار سپید کاری تو
بازار سپید کاری تو
بازار سپید کاری تو
اکنون به روایی آنچنانست
اکنون به روایی آنچنانست
اکنون به روایی آنچنانست
کانجا سر سبز بی زر سرخ
کانجا سر سبز بی زر سرخ
کانجا سر سبز بی زر سرخ
چون سیم سیاه ناروانست
چون سیم سیاه ناروانست
چون سیم سیاه ناروانست
زر بایدت انوری وگر نیست
زر بایدت انوری وگر نیست
زر بایدت انوری وگر نیست
غم خور که همیشه رایگانست
غم خور که همیشه رایگانست
غم خور که همیشه رایگانست
بی مایه همی طلب کنی سود
بی مایه همی طلب کنی سود
بی مایه همی طلب کنی سود
زان گاهی سود و گه زیانست
زان گاهی سود و گه زیانست
زان گاهی سود و گه زیانست